• ایران
  • ﺳﻪشنبه, ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
1.	ارزش آب در نگاه قرآن و روایات  برگرفته از سخنرانيهاي استاد تقوي
تالیفات

1. ارزش آب در نگاه قرآن و روایات برگرفته از سخنرانيهاي استاد تقوي

بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم

اَلحَمدُلله رَبِّ العَالَمیِنَ وَالصَّلَوةُ

              وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ.

1.      ارزش آب در نگاه قرآن و روایات  .

 

وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ [1].

بحث و سخن پیرامون آب، این مایه حیاتی زندگی بشریت است. آب، عنایت و تفضّل إلهی یا به تعبیری از عنایات و تفضّلات إلهی است، که دیگر نعمات مادّی مصرفی بشر نمی توانند، با آب برابری و همسویی کنند؛ آب مایه حیات است، زندگی بدون آب برای هیچ موجودی ممکن نیست.

سخن ما پیرامون آیات و روایاتِ پیرامون آب و بعد مسائل مربوط به إسراف آب یا مصرف بی رویه آب است؛ به نکاتی در مورد عظمت این مایه حیاتی إشاره می کنیم.

 بر اساس آنچه که از قرآن استفاده می شود، آب وسیله خداشناسی است، در اکثر عبارات و آیات قرآن از واژه اَنْزَلْنَا، هُوَ الَّذی اَنْزَلَ، و.... که اینها بیانگر این است که خداوند متعال می فرماید: من این مایه حیاتی و ضروری و لازم برای شما را، آفریدم، یعنی با دیدن آب، نگاه به آب، استفاده و مصرف آب به خدا توجه کنیم و بحث خداشناسی و توحید را در پرتوی آب بیاموزیم.

عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ( ) يَقُولُ وَ ذَكَرَ رَسُولَ اللَّهِ ( ) فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ أَحَبُّ إِلَيْنَا مِنَ الْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ وَ الْمَاءِ الْبَارِدِ [2] .

از لابلای فرمایشات امام صادق ( ) إستفاده می شود که آب در میان نعمت هایی که خداوند برای مصرف بشر خلق کرده است، از برترین نعمت هاست، آنجایی که امام می فرمایند : خدایا، تو می دانی که پیامبر اکرم ( ) از پدران و مادران و آب سرد گوارا؛ نزد ما محبوب تر است[3] .     

وقتی می خواهند از علاقه و محبت شان نسبت به رسول الله سخن بگویند، می فرمایند : ما پیامبر را از پدر و مادر و آب سرد گوارا بیشتر دوست داریم، این عظمت و شأن و منزلت آب را می رساند.

آب در قرآن با واژه ماء بکار رفته است، که إستعمال آن در قرآن نزدیک به شصت بار است، و می تواند این تعداد تکرار واژه در قرآن بر اهمیت این ماده حیاتی دلالت کند، که اگر مهم نبود این همه در قرآن از آن سخن به میان نمی آمد.

اصل آب از آسمان است، قرآن کریم در این باره می فرماید: وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأرْضِ وَ إِنَّا عَلى‏ ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ [4]،  و از آسمان، آبى به اندازه معيّن نازل كرديم و آن را در زمين (در جايگاه مخصوصى) ساكن نموديم و ما بر از بين بردن آن كاملاً قادريم !

أ لَمْ تَرَ أنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطيفٌ خَبيرٌ [5] .

بر اساس آموزه های قرآن، زیبایی طبیعت به آب بستگی دارد، این آب است که بر صحرا و صخره و کوه و دشت می بارد و طبیعت را زیبا و دوست داشتنی می کند .

الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ، خداوند متعال در این آیه، غذا و خوراک انسان ها را وابسته به آب معرفی می کند[6].  

آب را مایه نظافت و بهداشت عمومی به جهانیان می شناساند. قطعاً اگر آب وجود نداشته باشد، چرک و کثافات تمام وجود و سراپای زندگی انسان را دربر می گیرد و چه وضعیتی در آن شرایط پیش می آید، وضعیت بهداشتی از بین می رود و انسان به چه امراضی مبتلا می شود، قطعاً قضیه روشن است.

آب باعث ایجاد جنگل ها، باغات، مزارع و دریاها می شود. دریاهایی که هم از نظر زیبایی و لطافت و هم از نظر تأمین مواد غذایی و خوراک انسان ها جزء مؤثّرترین موارد زندگی بشریت و حیات اند. بخش اعظمی از کره زمین را، (نزدیک به 70 درصد) دریاها دربر گرفته و آب تشکیل می دهد. آب جنبه درمانی دارد، به عنوان دارو استفاده می شود. علاوه بر اینکه انسان را از تشنگی نجات می دهد و مایه حیات انسان هست، غذای انسان بوسیله آب و باران تأمین می شود، خود آب جنبه درمانی و دارویی دارد.

وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أيُّوبَ إِذْ نادى‏ رَبَّهُ أنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ [7] .

و به خاطر بياور بنده ما ايّوب را، هنگامى كه پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده است.  (به او گفتيم:) پاى خود را بر زمين بكوب! اين چشمه آبى خنك براى شستشو و نوشيدن است!

قرآن داستان ایوب پیغمبر و خطاب خداوند به ایوب نبی را بیان می کند، شیطان نسبت به حضرت ایوب، حسادت کرد که خدایا اینکه تو از عبادت و تواضع و خضوع و شکر ایوب راضی هستی! به دلیل ثروت سرشاری است که در اختیار ایوب قرار گرفته است، اگر ثروت ایوب را از او بگیرید، او شکرگزار و سپاسگزار نخواهد بود، خداوند زمینه را برای از بین رفتن ثروت و اموال حضرت ایوب مهیا کرد؛ و لذا آن أموال از دست ایشان گرفته شد، اموال حضرت ایوب، گوسفندها، زمین های کشاورزی، باغ ها، دچار آفت شدند و همه از بین رفتند. اما از بین رفتن این سرمایه، حضرت ایوب را از شکر و سپاس الهی باز نداشت و دست از شکر خداوند نکشید و سپاسگزار نعمات الهی بود، شیطان حسادت برد، خداوند او را بر جسم حضرت ایوب مسلط کرد و فضای بازی به او داد، جسم حضرت ایوب را دچار مرض کرد که حضرت بستری شد، شدت مریضی حضرت ایوب، آن بزرگوار را اذیت و آزار و رنج می داد، اما باز از خدا غافل نشد و لحظه ای دست از شکر و سپاس الهی برنداشت. به دلیل این امتحان سختی که خداوند از ایوب به عمل آورد و حضرت ایوب سرافراز و سربلند از این امتحان الهی بیرون آمد، خداوند خطاب به حضرت ایوب کرد که پایت را به زمین بکوب، چشمه ای جاری خواهد شد، آبی است سرد و نوشیدنی، در آن شستشو کن و از آن بیاشام تا از هر درد و ناراحتی در امان باشی، و حضرت ایوب این کار را انجام داد و همه مرض و ناراحتی او برطرف شد و بدن او سالم شد[8].

لذا اگر امروز اطبا و پزشکان بحث طبابت با آب درمانی را مطرح می کنند، برگرفته از آیات قرآن و فرمان خداوند به حضرت ایوب است.

آفرینش جنبندگان بوسیله آب است، وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماء[9]؛ تمام جنبندگان را از آب آفریدیم.

 آب مایه طهارت و پاکی است، شریف ترین مخلوق بعد از انسان، بهترین نوشیدنی دنیا و آخرت، مهریه حضرت زهرا ( )، آب است. آب گوارا مخصوص بهشتیان است، بر جهنمیان آب گوارا حرام است. نزدیک پنج آیه از قرآن به این مطلب اشاره می کند.

وَ نادى‏ أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرينَ [10] .

ترجمه : و دوزخيان، بهشتيان را صدا مى‏زنند كه: « (محبّت كنيد) و مقدارى آب، يا از آنچه خدا به شما روزى داده، به ما ببخشيد!» آنها (در پاسخ) مى‏گويند: «خداوند اينها را بر كافران حرام كرده است!» و نیز در سوره مبارکه ابراهیم، آیه 16و سوره مبارکه واقعه، آیه 68 و سوره مبارکه کهف، آیه 29 و سوره مبارکه محمد، آیه 15، إشاره می کند .

از این ها که بگذریم، سرآغاز مباحث فکری و احکام در نزد فقهای عِظام، بحث طهارت است، در بحث طهارت، فقها به بررسی احکام انواع آبها می پردازند، شما اگر رساله را باز کنید، ابتدا بحثی است که در رابطه با طهارت و آبها مطرح می شود، در کتب فقهی دیگر، درسها و مباحث علمی، کتاب های متعددی در زمینه آب و احکام مربوط به آب نوشته شده است، آب مطلق، آب مضاف و انواع و اقسام مسائلی که به این قضیه مرتبط است.

پیامبر اکرم ( ) می فرمایند : خداوند سه چیز را با برکت نازل کرد: آتش، گوسفند و آب[11].

امام صادق ( ) می فرمایند: زمین پایدار نمی ماند مگر بوسیله آب[12].

باز در سخن دیگری امام ( ) از قول پیامبر اکرم ( ) نقل می کنند: بهترین نوشیدنی بهشت آب است [13].

جابر از امام باقر ( ) روایت کرده است که اولین آفریده خداوند چیزی بود، که تمام اشیا از آن بوجود آمد و آن هم آب بود. حضرت امام صادق ( ) می فرمایند : اولین چیزی که خداوند از بنده اش سؤال می کند، این است که آیا تو را از آب گوارا سیراب نکردیم ؟ کنایه از اینکه این آب، اهمیت فراوانی دارد که ما تو را با آن سیراب کردیم، حیات دادیم و زنده نگه داشتیم. این اولین سؤال در قیامت است.

اگر قرار به این همه اهمیت و سفارش و تأکید اسلام، آیات و روایات به بحث آب و ارزش نعمت آب است، بایستی شارع مقدس (قطعاً) إسراف کردن این ماده حیاتی را جایز نداند، مصرف بی رویه اش را، تأیید نکند، در صرفه جویی اش قطعاً ثواب و منافعی را تعریف می کند. لذا می فرماید [14]: کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا اِنَّه لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِین، این آموزه های دینی است که اسراف را در هیچ کجا و هیچ لحظه ای از لحظات زندگی انسان جایز نمی داند. همه جا امر به میانه روی می کند، کار اسراف کاران را مورد نهی قرار می دهد، می فرماید : (بحث شرب در اینجا مطرح شده است، قید آشامیدن آمده است) بخورید، بیاشامید، اما اسراف نکنید، اسراف حرام است، خداوند اسرافکاران را دوست ندارد.

در آیه دیگری می فرماید : اِنَّ المُبْذِرِینَ کَانُوا اِخْوَانَ الشَّیَاطِین[15]؛ اسراف کنندگان برادران شیطانند، بر اساس فرهنگ دینی و آموزه های مذهبی، اسراف در آب تقبیح شده است و کسانی که در آب اسراف کنند، یا در همه امور زندگی اسراف کار باشند، برادران شیطان خوانده شده اند، قرآن إسراف کاران را، اهل آتش شمرده است.

امام صادق ( ) می فرمایند: خداوند متعال، صرفه جویی را دوست دارد و از إسراف بیزار است، حتی دور انداختن هسته میوه . چون امام می فرمایند، که برای کاشتن بکار آید، حتّی دور ریختن إضافه آب آشامیدنی را امام صادق ( ) اسراف می دانند.

سعد از رسول خدا ( ) سؤال می کند: در آب وضو هم اسراف است؟ حضرت فرمودند: بلی، ولو در آب رودخانه ای باشد. در جای دیگری برای آب وضو، پیامبر اکرم مقدار تعیین می فرمایند و می گویند : یک مُد، سه چهارم لیتر را برای وضو و یک ساع، سه لیتر را برای غسل کافی است، تا از اسراف پرهیز شود و بحث صرفه جویی رعایت شود .

                                      

                                              وَ السَّلاَمُ عَلَيْكُم وَ رَحْمَةُ الله.



[1]  . سوره مبارکه أنبیاء : آیه 30 .

[2]  . الكافي : ج 6، ص 380 .

[3]  . سفینه البحار : ج 2، ص 559 .

[4]  . سوره مبارکه مومنون : آیه 18 .

[5]  . سوره مبارکه حج : آیه 63 .

[6]  . سوره مبارکه بقره : آیه 22 .

[7]  . سوره مبارکه ص : آیه 42-41 .

[8]  . علي بن إبراهيم، قال: حدثني أبي، عن ابن فضال، عن عبد الله بن بحر، عن ابن مسكان، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله (عليه السلام)، قال: سألته عن بلية أيوب (عليه السلام) التي ابتلي بها في الدنيا، لأي علة كانت؟ قال: «لنعمة أنعم الله عليه بها في الدنيا و أدى شكرها، و كان في ذلك الزمان لا يحجب إبليس من دون العرش، فلما صعد و رأى شكر أيوب نعمة ربه حسده إبليس، و قال: يا رب، إن أيوب لم يؤد إليك شكر هذه النعمة إلا بما أعطيته من الدنيا، و لو حرمته دنياه، ما أدى إليك شكر نعمة أبدا، فسلطني على دنياه حتى تعلم أنه لا يؤدي إليك شكر نعمة أبدا. فقيل له: قد سلطتك على ماله و ولده. قال: فانحدر إبليس فلم يبق له مالا و لا ولدا إلا أعطبه، فازداد أيوب لله شكرا و حمدا، قال: فسلطني على زرعه. قال: قد فعلت. فجاء مع شياطينه، فنفخ فيه، فاحترق، فازداد أيوب لله شكرا و حمدا، فقال: يا رب، سلطني على غنمه. فسلطه على غنمه، فأهلكها، فازداد أيوب لله شكرا و حمدا. فقال: يا رب، سلطني على بدنه. فسلطه على بدنه، ما خلا عقله و عينيه، فنفخ فيه إبليس، فصار قرحة واحدة، من قرنه إلى قدمه، فبقي على ذلك عمرا طويلا يحمد الله و يشكره، حتى وقع في بدنه الدود، و كانت تخرج من بدنه فيردها، و يقول لها: ارجعي إلى موضعك الذي خلقك الله منه. و نتن، حتى أخرجه أهل‏ القرية من القرية، و ألقوه في المزبلة خارج القرية. و كانت امرأته رحمة بنت يوسف بن يعقوب بن إسحاق بن إبراهيم (صلوات الله عليهم و عليها) تتصدق من الناس و تأتيه بما تجده. قال: فلما طال عليه البلاء، و رأى إبليس صبره أتى أصحابا له كانوا رهبانا في الجبال، فقال: مروا بنا إلى هذا العبد المبتلى، نسأله عن بليته. فركبوا بغالا شهبا و جاءوا، فلما دنوا منه نفرت بغالهم من نتن ريحه، فقربوا بعضا إلى بعض، ثم مشوا إليه، و كان فيهم شاب حدث السن، فقعدوا إليه، فقالوا: يا أيوب، لو أخبرتنا بذنبك لعل الله يجيبنا إذا سألناه، و ما نرى ابتلاءك بهذا البلاء الذي لم يبتل به أحد إلا من أمر كنت تستره. فقال أيوب: و عزة ربي إنه ليعلم أني ما أكلت طعاما إلا و يتيم أو ضعيف يأكل معي، و ما عرض لي أمران كلاهما طاعة لله إلا أخذت بأشدهما على بدني. فقال الشاب: شوه لكم، عمدتم إلى نبي الله فعيرتموه حتى أظهر من عبادة ربه ما كان يسترها. فقال: أيوب: يا رب، لو جلست مجلس الحكم منك لأدليت بحجتي. فبعث الله إليه غمامة، فقال: يا أيوب، أدل بحجتك، فقد أقعدتك مقعد الحكم، و ها أنا ذا قريب، و لم أزل. فقال: يا رب، إنك لتعلم أنه لم يعرض لي أمران قط كلاهما لك طاعة إلا أخذت بأشدهما على نفسي، ألم أحمدك، ألم أشكرك، أ لم أسبحك؟». قال: «فنودي من الغمامة بعشرة آلاف لسان: يا أيوب، من صيرك تعبد الله و الناس عنه غافلون، و تحمده، و تسبحه، و تكبره، و الناس عنه غافلون، أتمن على الله بما لله فيه المنة عليك؟ قال: فأخذ أيوب التراب، فوضعه في فيه، ثم قال: لك العتبى يا رب، أنت فعلت ذلك بي. فأنزل الله عليه ملكا فركض برجله، فخرج الماء، فغسله بذلك الماء، فعاد أحسن ما كان، و أطرأ، و أنبت الله عليه روضة خضراء، و رد عليه أهله، و ماله، و ولده، و زرعه، و قعد معه الملك يحدثه و يؤنسه. فأقبلت امرأته و معها الكسر، فلما انتهت إلى الموضع إذا الموضع متغير، و إذا رجلان جالسان، فبكت، و صاحت، و قالت: يا أيوب، ما دهاك؟ فناداها أيوب، فأقبلت، فلما رأته و قد رد الله عليه بدنه و نعمه، سجدت لله شكرا، فرأى ذوائبها مقطوعة، و ذلك أنها سألت قوما أن يعطوها ما تحمله إلى أيوب من الطعام، و كانت حسنة الذوائب، فقالوا لها: تبيعينا ذوائبك حتى نعطيك؟ فقطعتها و دفعتها إليهم، فأخذت منهم طعاما لأيوب، فلما رآها مقطوعة الشعر غضب، و حلف عليها أن يضربها مائة، فأخبرته أنه كان سببه كيت و كيت، فاغتم أيوب من ذلك، فأوحى الله عز و جل إليه: وَ خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ، فأخذ مائة شمراخ، فضربها ضربة واحدة فخرج من يمينه.البرهان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 661.

[9]  . سوره مبارکه نور : آیه 45 .

[10]  . سوره مبارکه أعراف : آیه 50 .

[11]  . فروع کافی : ج 2؛ ص 231 .

[12]  . علل الشرایع : ج 1؛ ص 101 .

[13]  . کنز العمال : ج 15، ص 291 .

[14]  . سوره مبارکه أعراف : آیه 31 .

[15]  . سوره مبارکه إسراء  : آیه 27 .

  • برچسب ها

به اشتراک گذاری این مطلب!

0 دیدگاه

ارسال دیدگاه