• ایران
  • شنبه, ۳ آذر ۱۴۰۳
سخنرانی استاد تقوی شب شهادت امام سجاد (ع)مشهد مقدس1395
اخبار

سخنرانی استاد تقوی شب شهادت امام سجاد (ع)مشهد مقدس1395

سخنرانی استاد تقوی شب شهادت امام سجاد (ع)مشهد مقدس1395
خطبه امام سجاد ع
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد واله الطاهرین
در روز عاشورا یا در شب عاشورا هر دو نقل را مرحوم سید بن طاووس نقل می کنند که امام حسین (ع) همه را اطراف خود جمع کردند و قضایای مربوط به روز عاشورا را قریب به این مظمون بیان کردند فرمودند: ببینید در یک نقطه ای راه را بر ما بستند که گرمترین، خشک ترین و دور دست ترین منطقه به  منطقه ی مسکونی است ظاهرا در آن طرف فرات روستاهایی بوده که این روستاها اکثر شیعیان و پیروان اهل بیت بودند اما سپاه عبیدالله زیاد به فرماندهی خود ماموریت داشت و در نامه اش نوشته شده بود در جایی باشد که نه دسترسی به آب باشد نه سایه داشته باشد و نه درخت و اشیا داشته باشد و نه نزدیک به روستاهای اطراف در این نقطه امام حسین را متوقف کن و بگو یا بیعت یا جنگ. امام حسین اشاره به این مطلب کردند که در چنین نقطه ای ما را متمرکز کردند و در کنار شریعه راه آب را هم بر ما بستند شریعه یعنی جایی که آب سرعتش کمتر است و آب آرام حرکت می کند و کنار رودخانه امکان آب برداشتن و پایین رفتن هست در فرات و دجله امکان اینکه انسان بتواند خود را به آب برساند نیست و یا خطر دارد در کنار شریعه امکان اینکه وارد آب بشوید و خطر غرق شدن است.  نقطه ای بوده است در زمین کربلا که این منطقه به راحتی می شده وارد شریعه و آب بشوید شریعه یعنی جایی که می توان به راحتی فرود آمد و آب برداشت. آن قسمت را صدها تیر انداز و شمشیرزن ماهر را مستقر کرده بودند دو تا دلیل داشتند دلیل اول اینکه امام حسین (ع) و یارانشان دسترسی به آب فرات پیدا نکنند و دلیل دوم اینکه راه بوده و آب آرام بوده روستاییان آن طرف شریعه به وسیله شنا خود را به یاری امام نرسانند و به صحابی امام افزوده نشود
امام می فرمایند تمام این شرایط بیان گر این است اینجا فردا غیر از مرگ چیزی توزیع نمی کنند آنچه توزیع می کنند شهادت است آنان که دوست دارند بمانند و آنان که دوست ندارند بروند تقسیمی فردا مرگ است و شهادت. مایلین به شهادت بسم الله، مخالفین شهادت راه برای ایشان باز است بعد به عنوان امام جامعه مسلمین می فرمایند من بیعتم را از شما برداشتم اینکه بیعت را امام بر می دارد یعنی یک خطر بزرگ از آنانی که امشب می روند برداشته می شود و الا اگر کسی بیعت امام را داشته باشد و امام  راتنها بگذارد واویلا. یک مسلمان را اگر کسی در گرفتاری تنها بگذارد فاجعه است 
«قَالَ رَسُولُ اللهِ(ص): مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ » 
اگر بشنود یک همسایه یک همکار و شریک و رفیق نیاز به کمک دارد و کمک نکند او مسلمان نیست.
از جرگه مسلمانی خارج شده است. اولین کسی که بلند شد حضرت ابالفضل العباس بود که فرمود ما در این سرزمین و در این وادی شما را تنها نمی گذاریم در این جنگ هر چه پیش بیاید ما با شما هستیم بنا به نقل روایات که مرحوم سید نقل می کنند تا از معصوم مطلبی را نشنیده باشد نقل نمی کند امام از بین دو انگشتشان مقامات را نشان دادند خود امام در صحرای عرفه نشان دهند که چه کسانی حاجی هستند و چه کسانی نیستند و این عمل از امام بعید نیست
امام وقتی این ارادت را دیدندمقامات را نشان دادند اگر میخواهید بمانید جایگاه این است
جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ (136) ﴿آل‏عمران‏، 136﴾
مُتَّکِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ‌ (54)   ﴿الرحمن‏، 54﴾
ان فى الجنة نهرا من لبن لعلى و لزهراء و حسين و حسن
كل من كان محبا لهم يدخل الجنة من غير حزن

این بهشتی که نه پیر می شوید و نه بیمار نه احتیاجی به ظرف و خادم و حشم دارید. غلمانها، حوریه ها امکانات بهشتی به قول مرحوم استاد حاج میرزا جواد آقای تهرانی روی تخت ها و متکاها تکیه کنید و اشاره کنید به درختی خود درخت شاخه را به سمت شما می آورد و شما بخورید و هر میوه ای که می خواهید نه شستن می خواهد و نه پوست و دانه دارد و نه ایجاد زحمت می کند وقتی مقامات را نشان دادند فرمودند آنچه تقسیم می کنند این شخص با این شرایط و تمام را گفتند که علی اکبر، قاسم بن الحسن، حبیب بن مظاهر، مسلم بن احمد و همه افراد را معرفی کردند که شیوه شهادت چگونه هست امام اشاره به امام سجاد امام زین العابدین(ع) نکردند در حالی که امام سجاد هم در آن مجلس حضور داشتند. حبیب بن مظاهر سوال می کند که این یک سوال عالمانه است برخی سوال می کنند غرض دارند و برخی سوال می کنند که علمش اضافه شود، خوب است انسان سوال کند سوال انسان را عالم می کند سوال انسان را دانا و در کارش موفق می کند از خبرگان و بزرگان و کسانی که تخصص دارند در هر رشته ای در مسائل مذهبی از عالمان دینی بپرسید، در مسائل تجارت از تاجر سوال کنید در مسائل تکنیک از دانشمندان تکنیکی و الکترونیکی سوال کنید، در مسائل پزشکی از دکترها و پزشکان بپرسید اما اهل سوال باشید تا آخرین لحظه
زگهواره تا گور دانش بجوی. من المهد الی اللحد اطلب العلم

این یک به اصطلاح شاخصه شخصیت یک انسان مسلمان است بعضی از سوالها برای این است که دیگران بدانند. خود شخص می داند و پاسخ دهنده هم می داند اما دیگران اطلاعی ندارند و برای این سوال می کنند تا دیگران بدانند
حبیب بن مظاهر سوالش از این دسته سوالات و الا خود ایشان عالمی است که در محضر علی بن ابیطالب و محضر شاگردان محمد بن عبدالله (ص) و از محضر امام حسین تلمذ کردند
سوال کرد شما همه را فرمودید اما از علی بن الحسین مطلبی نفرمودید امام نگاهی به حبیب بن مظاهر فرمودند در صلب ایشان هشت امام است باید هشت امام متولد شود یعنی در لحظه حساس شب عاشورا امام، امامت را تفسیر و بیان می کنند که اگر ایشان به شهادت برسند نه به خاطر اینکه پسر من است، دیگر پسران من شهید می شوند، نه بخاطر اینکه بیمار است که عده ای ز مورخان و مداحان می گویند ایشان بیمار بود و شهید نشد. سخن امام معصوم است که می فرماید در صلب این امام هشت امام نهفته است ایشان باید بماند تا هشت امام به امامت برسند امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی، امام عسگری و حضرت بقیه الله الاعظم باید از صلب این آقا به دنیا بیاید و امامت بکنند امام سجاد در واقعه کربلا باقی ماند.
این امام عزیز از دهه شصت بار مسئولیت امامت را به دوش گرفتن منتها شیوه امامت ایشان با دیگر ائمه فرق می کند. امام یک روش دیگری را اعمال می کنند نه روش جنگ امروز جواب می دهد نه روش پیامبر اکرم و ضربت خوردن و نه روش صلح امام حسن و نه قیام امام حسین امروز جواب می دهد امام باید لطافت و نرمی و انسانیت و شخصیت اسلام را به جوامع بشری نشان دهند لذا امام این روش را انتخاب کردند.

امیر المومنین علی (ع) زره ایشان فقط یک سینه پوش بود و از جلو زره بود و از پشت با دو بند به هم وصل می شد اسب امیر المومنین در جنگها که اکثر مورخین نوشته اند یک اسب معمولی بود و فقط سواری می دهد نه اهل تاختن و نه خیلی قدرت فرار از معرکه دارد از حضرت پرسیدند چرا زره شما اینگونه و اسب شما معمولی است؟ حصرت فرمودند به دو دلیل زره من اینگونه است چون من پشت به دشمن نمی کنم در بیان مورخین شیعه و سنی آمده است که حضرت علی در تمام طول عمر پشت به دشمن نکرده است این به خاطر اینکه کسی که پشت به دشمن نمی کند نیاز به اینکه زره او پشت نبوده است. اما اسب باری که سوار می شوم به خاطر اینکه دلیل اول اینکه من در صحنه معرکه فرار نمی کنم. علی اهل فرار نیست کسی باید اسب فراری داشته باشد که بخواهد از میدان بگریزد و من به میدان جنگ نیامده ام که فرار کنم دلیل دوم اینکه من امیر المومنین اهل تعقیب دشمن نیستم اگر دشمن از ابهت و موقعیت من ترسید و فرار کرد من او را تعقیب نمی کنم این جمله امیر المومنین تمام زندگی ما را کفایت می کند اول این که پشت به دشمن نکنیم چون خدا داریم. در تمام امور زندگی در مسائل مادی، عبادی، علمی و اخلاقی، خانوادگی رو در روی دشمن غرورانه بایستیم مثل کسی که استخوان در گلو و خار در چشم رفته است باید صبور باشیم و اگر صبور نباشیم فاجعه و ولنگاری اجتماعی است. نکته دیگر این که اگر دشمن فرار کرد به دنبال او نرویم از ما عذر خواهی می کند اما ما نمی بخشیم اگر حاضر است صرف نظر کند باید قبول کنیم. یکی از علما مشهد با ایشان مشکل داشتم و در جوار امام رضا من خدمت استاد رسیدم و گفتم من پشت سر شما حرفی زدم و رضایت می خواهم ایشان گفتند من از همه راضی هستم و خدا از شما راضی باشد و من عرض کردم من طلبه هستم و از شما رضایت می خواهم و در آن دنیا دستم کوتاه است شما رضایت دهید و من از خدا رضایت می گیرم و ایشان مرا بغل کردند و بوسیدند پس باید انسانها راضی باشند و اگر عذر خواهی کرد عالمانه آغوش باز کنید و بپذیرید
امام علی (ع) فرمودند من پشت به دشمن نمی کنم و دشمن را دنبال نمی کنم تهدید و تعقیب و تجسس و این چه می کند و از حرفها نباشد بررسی حلال و حرام نکنید. وارد زندگی دیگران نشدن این یعنی تعقیب نکردن و دنبال دشمن نرفتن است 
امام سجاد (ع) کاری را که شروع کردند این بود که آرامش را به مردم برگردانند 15 سفر کسی با شتر به مکه برود و یک تازیانه بر این شتر نزند این چه تاثیری می تواند داشته باشد؟
در یک سفر کاروان حرکت کرده در هوای گرم تابستان به مکه می روند امام بین راه از شتر پیاده می شوند و شتر را به چرا رها می کنند تا زمان چرای او از بین نرود این انسانیت است امام می خواهد بگوید این که اسلام می گوید رحم است هم بر انسانها هم بر حیوانات.
والی مدینه آمده است امام حسین (ع) را دعوت به بیعت کرده و گفته اگر بیعت نکنید مجبورم با شما بجنگم؛ امام مدینه را ترک کردند و با اهل بیت رفتند. والی مدینه دستور داده تمام خانه های بنی هاشم را ویران کنند و همه را خراب و غارت کردند حتی لباسها و فرشها را بردند.

واقعه کربلا تمام شد و اسرا رفتند شام از شام برگشتند به مدینه و جوانهای متدین و مذهبی و دیندار مدینه آمدند و باهم این خانه ها را آباد کردند خرابیها را ساختند و فرش کردند، برای بچه ها لباس آوردند و خانه را برای ورود امام سجاد (ع) آماده کردند که وقتی منادی صدا می زد 
یا اَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ بِها                                 قُتِلَ الْحُسَیْنُ فَاَدْمُعی مِدْرارُ
این لحظه، لحظه ای بود که امام فکر می کرد بچه ها وارد خرابه بشوند و اما دیدند همه درست و آباد شده است جوانها ریختند به سراغ کسانی که خانه ها را خراب کرده بودند و آنها را گرفتند و پیش امام آوردند و گفتند ما دیدیم که هر کدام چه چیزهایی را برده است یکی مس و یکی فرش و.. امام خیلی ها را بخشیدند ایشان به امام فرمودند یک نفر را نبخشید وآن والی مدینه است و او را آوردند و در سر یکی از گذرهای مدینه به ستونی بستند که مردم بیایند و او را ببینندو بفهمد اذیت کردن آزار فرزندان پیامبر چیست؟ در مسیری قرار داشت که مشرف به مسجد النبی بود و امام سجاد (ع) از این مسیر حرکت می کردند و والی مدینه خود تعریف می کند که مردم یکی آب دهان انداخت و یکی سنگ و خاکروبه ریخت و با خود گفت امام سجاد چه کند و دیدم آقایی عبا روی سر انداخته و می آید، مردم سلام می کنند متوجه شدم امام سجاد امام مقابل من ایستادند من که دستم بسته بود ومن پدرشان را به شهادت رساندم، اهل بیتش را آواره کردم و خانه هایشان را خراب کردم مدینه و جوانها در اختیار ایشان هست. امام در مقابل من ایستادند و گفتند من برای شما نمی توانم کاری کنم اما خانواده و اهل بیت تو را با اهل بیت خودم فرستادم به یکی از روستاهای اطراف مدینه تا آسیبی به آنها نرسد و من سرم را پایین انداختم. این خبر به مکه رسید گفتند در مکه منادی که قبلا صدا میزد کجایند آنان که به جنگ امام حسین بروند
خیل الله! ارکبی و بالجنة ابشری در مکه ندا میزد بروید و از دشمن خدا انتقام بگیرید یعنی دشمن را تضعیف می کرد 
امام سجاد اینها را داشتند صبر، حلم، اشک، دعا، صحیفه سجادیه، نماز، پیشانی پینه بسته از نماز و شد زین العابدین، سید الساجدین که در قیامت منادی ندا می کند این .. هر که را صدا می زنند اول کسی که برمی خیزد امام سجاد(ع) است. اگر بهترین سجده کننده امام سجاد، اگر بهترین نمازخوان امام سجاد، اگر بهترین یاور دین امام سجاد است در تمام فضایل اخلاقی برتر است امام می فرمود
خطبه امام سجاد(ع) در شام
أَيُّهَا النَّاسُ أُعْطِينَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ. 
أُعْطِينَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ. 
وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّيقُ وَ مِنَّا الطَّيَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ 
مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِي وَ نَسَبِي 
أَيُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنَى أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا
من پسر زمزم و صفایم 
أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّكْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا 
أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَ ارْتَدَى. 
أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنِ انْتَعَلَ وَ احْتَفَى. 
أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَى. 
أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنْ حَجَّ وَ لَبَّى. 
أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَى الْبُرَاقِ فِي الْهَوَاءِ. 
أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِيَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى. 
أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِيلُ إِلَى سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى. 
أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏. 
أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّى بِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ. 
أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَى إِلَيْهِ الْجَلِيلُ مَا أَوْحَى. 
أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى أَنَا ابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى. 
أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِيمَ الْخَلْقِ حَتَّى قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ. 
أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ بِسَيْفَيْنِ وَ طَعَنَ بِرُمْحَيْنِ وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَيْنِ وَ بَايَعَ الْبَيْعَتَيْنِ وَ قَاتَلَ بِبَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ. 
أَنَا ابْنُ صَالِحِ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثِ النَّبِيِّينَ وَ قَامِعِ الْمُلْحِدِينَ وَ يَعْسُوبِ الْمُسْلِمِينَ وَ نُورِ الْمُجَاهِدِينَ وَ زَيْنِ الْعَابِدِينَ وَ تَاجِ الْبَكَّائِينَ وَ أَصْبَرِ الصَّابِرِينَ وَ أَفْضَلِ الْقَائِمِينَ مِنْ آلِ يَاسِينَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ. 
أَنَا ابْنُ الْمُؤَيَّدِ بِجَبْرَئِيلَ الْمَنْصُورِ بِمِيكَائِيلَ

أَنَا ابْنُ الْمُحَامِي عَنْ حَرَمِ الْمُسْلِمِينَ وَ قَاتِلِ الْمَارِقِينَ وَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ. 
وَ الْمُجَاهِدِ أَعْدَاءَهُ النَّاصِبِينَ وَ أَفْخَرِ مَنْ مَشَى مِنْ قُرَيْشٍ أَجْمَعِينَ وَ أَوَّلِ مَنْ أَجَابَ وَ اسْتَجَابَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَوَّلِ السَّابِقِينَ وَ قَاصِمِ الْمُعْتَدِينَ وَ مُبِيدِ الْمُشْرِكِينَ وَ سَهْمٍ مِنْ مَرَامِي اللَّهِ عَلَى الْمُنَافِقِينَ 
وَ لِسَانِ حِكْمَةِ الْعَابِدِينَ وَ نَاصِرِ دِينِ اللَّهِ وَ وَلِيِّ أَمْرِ اللَّهِ وَ بُسْتَانِ حِكْمَةِ اللَّهِ وَ عَيْبَةِ عِلْمِهِ. 
سَمِحٌ سَخِيٌّ بَهِيٌّ بُهْلُولٌ زَكِيٌّ أَبْطَحِيٌّ رَضِيٌّ مِقْدَامٌ هُمَامٌ صَابِرٌ صَوَّامٌ مُهَذَّبٌ قَوَّامٌ. 
قَاطِعُ الْأَصْلَابِ وَ مُفَرِّقُ الْأَحْزَابِ. 
أَرْبَطُهُمْ عِنَاناً وَ أَثْبَتُهُمْ جَنَاناً وَ أَمْضَاهُمْ عَزِيمَةً وَ أَشَدُّهُمْ شَكِيمَةً 
أَسَدٌ بَاسِلٌ يَطْحَنُهُمْ فِي الْحُرُوبِ إِذَا ازْدَلَفَتِ الْأَسِنَّةُ وَ قَرُبَتِ الْأَعِنَّةُ طَحْنَ الرَّحَى وَ يَذْرُوهُمْ فِيهَا ذَرْوَ الرِّيحِ الْهَشِيمِ. 
لَيْثُ الْحِجَازِ وَ كَبْشُ الْعِرَاقِ مَكِّيٌّ مَدَنِيٌّ خَيْفِيٌّ عَقَبِيٌّ بَدْرِيٌّ أُحُدِيٌّ شَجَرِيٌّ مُهَاجِرِيٌّ. 
مِنَ الْعَرَبِ سَيِّدُهَا وَ مِنَ الْوَغَى لَيْثُهَا 
وَارِثُ الْمَشْعَرَيْنِ وَ أَبُو السِّبْطَيْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ. 
ذَاكَ جَدِّي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ 
ثُمَّ قَالَ: 
أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا ابْنُ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ 
انا ابنُ خَدیجهَ الکبری. (انا ابن الحسين القتيل بكربلا، انا ابن المرمل بالدماء، انا ابن من بكى عليه الجن في الظلماء، انا ابن من ناح عليه الطيور في الهواء)[۱] فَلَمْ يَزَلْ يَقُولُ أَنَا أَنَا حَتَّى ضَجَّ النَّاسُ بِالْبُكَاءِ وَ النَّحِيبِ. وَ خَشِيَ يَزِيدُ لَعَنَهُ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ فِتْنَةٌ. فَأَمَرَ الْمُؤَذِّنَ فَقَطَعَ عَلَيْهِ الْكَلَامَ. فَلَمَّا قَالَ الْمُؤَذِّنُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ قَالَ عَلِيٌّ لَا شَيْ‏ءَ أَكْبَرُ مِنَ اللَّهِ. فَلَمَّا 
زمانی که امام خطبه را خواندند صدای گریه بلند شد آن هم از کسانی که مست باده شراب بودند بهترین شرابهایی که در شام بوده است گفت همه را با شمشیر بگیرید و اینها را بیاورید در این میهمانی و آنان که شراب خورده بودند گریه کردند امام فرمود
 قَالَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ شَهِدَ بِهَا شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي فَلَمَّا قَالَ الْمُؤَذِّنُ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ الْتَفَتَ مِنْ فَوْقِ الْمِنْبَرِ إِلَى يَزِيدَ فَقَالَ مُحَمَّدٌ هَذَا جَدِّي أَمْ جَدُّكَ يَا يَزِيدُ فَإِنْ زَعَمْتَ أَنَّهُ جَدُّكَ فَقَدْ كَذَبْتَ وَ كَفَرْتَ وَ إِنْ زَعَمْتَ أَنَّهُ جَدِّي فَلِمَ قَتَلْتَ عِتْرَتَهُ 
موذن گفت أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ امام گفت یزید محمد جد تو است یا جد من؟ اگر بگویی جد تو که دروغ گفته ای و اگر جد من است چرا این همه کشتار و خونریزی کردی؟ چرا این همه ظلم کردی؟ چرا این همه مشکلات برای خود و جامعه اسلامی به وجود آوردی؟ تمام توطئه ها را امام با یک سخنرانی نرم و ملایم خنثی کرد گاهی شمشیر کار می کند گاهی نرمی و ملاطفت و ملایمت. همانطور که شمشیر علی در خندق و جاهای دیگر عمل کرد همانقدر کار کرد. همان قدر که قیام امام حسین(ع) در کربلا به جامعه دینی و الهی خدمت کرد حرکات امام زین العابدین (ع) در طول عمرشان به دین خدمت کرده است. این صحیفه سجادیه دریایی از معرفت و عرفان است اما هر جا که دعا خواند اشک ریخت، هر جا که محبتی کرد گریه کرد، هر جا که خنده ای دید اشک ریخت هر جا که گریه ای دید بکا را سرلوحه خود کرد و هر جا گوسفند سر بریده ای دید فریاد زد و هر جا هر آنچه که دید ناله او به وا حسینا بلند شد صحنه های بدی را امام سجاد دیده است
امام سجاد به یکی از کنیزان گفت من دیگر صدای پدرم را نمی شنوم. مردی در خیمه باقی نمانده برود به قتلگاه خبر بیاورد که چه بر سر امام حسین (ع) آمده است امام سجاد به یکی از کنیزان گفت برو به قتلگاه و معرکه جنگ و ببین چه رخ داده است. کنیزک به طرف قتلگاه حرکت کرد یکی از کسانی که از قتلگاه بیرون می آمد به او گفت کجا میروی صحنه جنگ است. گفت میروم از پسر فاطمه برای اهل و عیالش خبر ببرم گفت زن برو به اهل و عیال امام حسین بگو امام را در قتلگاه با لب تشنه شهید کردند کنیز برگشت و امام سجاد منتظر است که چه خبری می آورند و امام دید کنیز برگشت و چادرش را به سر کشیده و فریاد می زند وا حسینا، وا مظلوما..

  • برچسب ها

به اشتراک گذاری این مطلب!

0 دیدگاه

ارسال دیدگاه