• ایران
  • یکشنبه, ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
موانع نزول برکات آسمان و زمین
تالیفات

موانع نزول برکات آسمان و زمین

بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم

اَلحَمدُلله رَبِّ العَالَمیِنَ وَالصَّلَوةُ

              وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ.

1.       موانع نزول برکات آسمان و زمین .

 

وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون[1] .

موضوع سخن، بیان راه های إضافه شدن رزق و روزی و برکات و نعمات الهی و مسائلی که مانع از عنایات و توجّهات و برکات إلهی می شود، می باشد .

در این آیه شریفه قرآن می فرماید : اگر مردم شهرها، ایمان آورده و به تقوی گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین بر ایشان می گشودیم، ولکن تکذیب کردند، پس به کیفر دستاوردشان گریبان آنان را گرفتیم .

بحث تفصیلی این آیه در اینجا مورد کلام نیست، لذا به ظاهر آیه نظری می افکنیم و به بعضی از مسائل آن اشاره می کنیم، در این آیه خداوند متعال می فرماید: آنها که تقوی پیشه نکردند، دچار

مشکل شدند و خداوند گریبان آنها را به کیفر کردارشان مبتلی نمود.

تقوا بحث خاصّ و مفصّلی دارد، که در برنامه های طولانی و مفصل باید راجع به آن بحث شود، اما آنچه که مراد از این آیه است و از روایات برداشت می شود، این است که چه عواملی، سبب می شود، تا خداوند، برکات آسمان را بر مخلوقات خودش نازل نمی کند ؟ زمین و آسمان نعماتی را که باید إرائه دهند، در اختیار بندگان قرار نمی دهند؛ چه عواملی باعث می شود که این اتفاق رخ دهد و این نعمات در اختیار مردم قرار نگیرد.

مرحوم مامقانی در کتاب سراج الشیعه بعضی از این موارد را (در باب اضافه شدن رزق و روزی، وسعت رزق و غنی شدن انسان و آنچه که مانع از وسعت رزق و غنی شدن انسان می شود) از روایات استخراج کردند و نوشته اند، که اگر همین ها عمل بشود، قطعاً برکات الهی و تفضلات الهی بر انسان نازل می شود. در اینجا بحث از تقوا است، اگر بخواهیم، خلاصه اش کنیم، تقوا یعنی انجام واجبات و ترک محرمات .

اگر کسی واجباتش را انجام دهد و حرام ها را ترک کرد، این پرهیزگار است و از گناه پرهیز کرده است و تمایل به عبادت، رغبت و إشتیاق به عبادت و انجام کارهای خیر پیدا می کند .

یک سری مستحباتی هم هست که اگر این ها مراعات بشود یا بعضی از اعمال ترک بشود، این ها هم در وسعت رزق، مؤثِّر است. چرا زمین برکات خودش را به مردم نمی رساند ؟ چرا از آسمان باران نمی بارد ؟ چرا بعضی از زندگی ها دچار مشکلات اقتصادی و فکری و فرهنگی و معنوی می شوند ؟ روایات یک سری معیارهایی را به ما گفتند که اگر انجام شود، تأثیرگذار است، که البته همه این ها بحث مفصل دارد و ما به طور خلاصه و فشرده می خواهیم این ها را بیان کنیم.

از عواملی که در بی برکتی، تأثیر بسزایی دارد :

اول : عادت به دروغ گفتن است، به تعبیری انسان خودش را معتاد به دروغ گفتن کند، خود دروغ، گناه بزرگی است که عادت کردن به آن باز تکرار  گناه و تکرار کار زشت و ناپسند است .

دوم : به غنا گوش دادن، گوش دادن به موسیقی برکات زندگی را کم می کند و وسعت رزق را، از بین می برد، و انسان را از عبادت، باز می دارد.

سوم : فقیر و سائل را بدون دلیل محروم کردن؛ به نیازمندان جواب ندادن، نیازمندان را از خانه و زندگی خودش نا امید کردن، موجب فقر و تنگدستی و بی برکتی می شود، و به اصطلاح سخت گرفتن زمین و آسمان در نزول برکات می شود.

چهارم : میانه روی در معیشت نداشتن، یعنی در خرج کردن، قناعت نداشتن، به نعمات الهی قانع و راضی نبودن، وِل خرجی کردن های بی جهت، پا را از گلیم دراز کردن و بعضی از خرج هایی که خیلی از ما در زندگی انجام می دهیم، که باعث فقر و مشکلات اقتصادی ما می شود .

پنجم : قطع صله رحم، یعنی قطع ارتباط با دوستان و فامیل، قطع رحم، فعل حرام و ناپسند و غیر شرعی است و تمام روایات ما دلیل بر حرمت قطع رحم اند .

ششم : از مواردی که باز ممکن است، جز موارد اصلی و اصولی نباشد، ولی به إصطلاح در روایات ما به آن اشاره شده است و مراعات کردن آن قطعاً یک سری تأثیراتی دارد، که شارع به این ها إشاره کرده است، و شارع مقدس مصلحت هایی در این ها می دانسته است که ما را از آنها نهی کرده است؛ حرص به دنیاست، حرص زیاد؛ عامل فقر و بیچارگی و عدم نزول برکات الهی دانستند، از طرفی وجود تار عنکبوت در اطراف اتاق، سبب فقر است .

هفتم : خوردن و خوابیدن در حال جنابت، یک دیگر از عوامل فقرست، در حال جنابت، خوردن و خوابیدن نهی شده است، حداقل این است که وضو بگیرد و با وضو غذا بخورد .

هشتم : عریان و برهنه در زیر رختخواب یا داخل اتاق خوابیدن، البته در جایی که نامحرم او را نبیند، و إلاّ، اگر نامحرم او را ببیند، قطعاً حرام است .

نهم : دست را قبل و بعد از غذا نشستن، از عوامل بی برکتی است، در روایات به شستن دست ها، قبل و بعد از غذا، توصیه شده است .

دهم : إهانت به ریزه های نان و طعام، یا به غذاهای مانده؛ و بی إحترامی کردن به آنها و در سطل زباله، یا زیر پا و در گذرگاه ها، یا زیر دست و پا ریختن، مورد منع و نهی خداوند متعال است . (البته اگر در بیابان باشد که ریزه های نان را در جایی بریزیم که مرغان و کبوتران از آنها استفاده کنند، مورد توصیه واقع شده است؛ و إشکالی ندارد) .

یازدهم : ظرف های غذا را نشُستن، از امروز به فردا و از صبح به بعد از ظهر تأخیر انداختن، از اسباب بی برکتی در زندگی است . ظرف آب را سرباز نگذارید و یک ظرف و یا دربی، رویش بگذارید، اگر می خواهید از این آب استفاده کنید، این سرباز بودن ظرف، مورد نهی قرار گرفته است .

دوازدهم : نوعاً فقرا اگر از مردم نانی می گیرند، امکانات می گیرند، آن را باید زن و فرزند آنها استفاده کنند، حالا بعضی ها در مسیر اینان قرار می گیرند و این امکانات را از آنها با قیمت پایین تری می خرند، این کار مورد نهی قرار گرفته شده است، و گفتند که إجازه بدهید؛ که زن و فرزند خودش از آنها استفاده کنند و آنها بهره بیشتری ببرند .

سیزدهم : لعن بر اولاد و فرزندان، گاهی بعضی از پدر و مادرها رسمشان این است که فرزندانشان را لعن و نفرین می کنند، این عملکرد مورد نهی شارع مقدس است و می گوید : فرزندانتان را لعن و نفرین نکنید؛ نفرین پدر و مادر، تأثیر دارد، کما اینکه فرزند هم حق ندارد، نسبت به پدر و مادر، (نعوذ بالله) لعن یا نفرین بکند .

چهاردهم : جلو افتادن از پیرمردان و پیرزنان، جلویشان راه رفتن که این متأسفانه الآن بین ما رسم شده است، در بعضی از روایات دارد که عمر را کوتاه می کند، احترام و ادب بزرگان را نگه داشتن، پیامبر گرامی  فرمودند : اَلسَّابِقُونَ السَّابِقُون اُولَئِکَ الْمُقَرَّبُون؛ آنهایی که به من نزدیک ترند، از قرب و منزلب بیشتری باید برخوردار باشند، هرکه سِنّ؛ بیشتری دارد، و پیراهن بیشتری پاره کرده است، (تجربه بیشتری دارد) اسلام برای او ارزش و احترام بیشتری؛ قائل شده است. جلو افتادن از بزرگترها، جلویشان راه رفتن، احترام شان نکردن، از اتاق زودتر از آنها بیرون آمدن، در اتاق یا جایگاهی که نشستیم، آنها را در صندلی یا جایگاه خوبی قرار ندادن، این ها نهی شده است؛ و رزق و روزی انسان را کم می کند.

پانزدهم : پدر و مادر را با اسم صدا زدن، از آفات رزق و روزی است، و لذا انسان باید با القاب صحیحی آنها را خطاب کند، مثل تعبیر هایی که الان مرسوم است، حاج آقا، آقا جان، مادر جان، حاج خانم، بهتر است، تا اینکه به اسم آنها را صدا بزند، مثلاً محمد، علی، احمد آقا، تقی آقا، این چنین کاری، مورد پسند دین إسلام نیست، نوعی سبک شمردن آنهاست و اسلام می خواهد عزّت و احترام آنها در همه لحظه ها و در همه صحنه ها ملاحظه شود .

شانزدهم : اینکه آدمی در حال دراز کشیدن، غذا بخورد، یا پای او دراز باشد، و غذا بخورد یا خوابیده باشد، غذا بخورد. (البته به استثنای افرادی که مریض اند، افرادی که پیرند، افرادی که مشکلات جسمی دارند، که امکانی برایشان نیست، که درست سر سفره بنشینند) این چنین کاری مورد نهی شارع قرار گرفته شده است .

هفدهم : ناخن به دندان گرفتن، سببِ نقص در رزق و روزی و برکت است، آنهایی که ناخن هایشان را معمولاً می خورند و می جوند، کار زشت و ناپسندی می کنند، که اگر در أنظار دیگران باشد، دیگران بدشان می آید، بی ادبی و بی احترامی به جمع است و اسلام، از اینکه چنین کاری را انجام بدهیم، نهی کرده است .

هیجدهم : فحش دادن، فحاشی کردن، جملات زشت و رکیک را بر زبان جاری کردن، جملاتی که دلیل بر بی ادبی فرد است، این ها را بیان کردن، روزی را کم می کند، در بعضی جاها، إشاره دارد؛ که عمر را هم حتی کوتاه می کند .

نوزدهم : ترک سؤال از فضل خداوند، امیدوار به فضل و رحمت إلهی نداشتن، اینکه انسان مُتَّکی به کار و تلاش خودش باشد، من کشاورزی کردم و باید گندم داشته باشم، من بدهکارم و باید پول داشته باشم، من مهندسم و باید وضعم خوب باشد، نه این ها همه بستگی به فضل خداوند دارد و اگر فضل إلهی نباشد، هیچ کدام از این کارها إمکان پذیر نیست .

عنایت همه چیز، از جانب خداوند متعال به ما می باشد، بایستی خداوند به ما نظر رحمت کند .

محروم بودن از نماز شب، حالا ممکن است کسی هر شب را موفّق به خواندن نماز شب نمی شود، اما می شود بعضی از شب ها، نماز شب خواند، می شود بعضی از شب ها، از بستر خواب بلند شویم و نماز شب را إقامه کنیم، اینکه انسان تمام عمر، خودش را از این فضیلت بزرگ محروم بکند، روزی او هم به همان نسبت دچار مشکل می شود.

بیستم : غیبت مؤمن کردن که هم حرام است و یکی از آثار سوء آن، این است که روزی انسان را کم می کند .

بیست و یکم : إستهزاء و مسخره کردن بزرگان، شیوخ، پیرمردان و پیرزنان، علمای دین، مؤمنین، یکی دیگر از عوامل نقص روزی است، گاهی بعضی ها، خدای ناکرده در بعضی از مسائل ممکن است بزرگترها را به إستهزاء و تمسخر بگیرند، چه مادر و چه پدر، نمازت طولانی شد، نمازت این طوری بود، حمد نمازت اینجوری شد، روزه ات آنطوری بود، و امثال این ها روزی را کم می کند.

بیست و دوم : إسراف در زندگی، إسراف کار بودن، درست هزینه و خرج نکردن، درست مصرف نکردن، از عوامل نقصان روزی است .

بیست و سوم : دزدی در کِیل و وزن، روزی انسان را کم می کند، کسانی که اجناسی را با کیل و وزن می فروشند، باید در وزن و پیمانه کردن اجناس دقت کنند .

بیست و چهارم : حق أجیر را أدا نکردن، کارگری برای شما کاری را انجام داده است، حق و حقوقاتش را پرداخت نکردن یا دیر پرداخت کردن یا بعد از اینکه کار را انجام داده، چانه زدن های بیجا و بی موقع، باعث بی برکتی در اموال می شود .

بیست و پنجم : کتمان شهادت، مانع نزول برکات است، یک چیزی را خبر داریم و می دانیم که اگر بگوییم حق کسی أدا می شود، اما کتمان می کنیم، به خاطر اینکه کسی را مورد توجه قرار بدهیم.

گاهی یک شهادت دروغی می دهیم، که حقی از کسی ضایع بشود یا حق کسی دیگری به شخص دیگری داده شود .

غنا خواندن، اهل ترانه و موسیقی و مواردی از این قبیل بودن، این ها هم از مواردی است که مورد نهی دین مبین اسلام است.

بیست و ششم : طنبور زدن، کسانی که در مجالس لهو و لعب به نوازندگی مشغول اند، داخل در همین مورد هستند .

بیست و هفتم : قوق والدین قرار گرفتن، و یا عاقّ والدین شدن، حق و حقوق پدر و مادر را مراعات نکردن، مانع در نزول برکت است .

بیست و هشتم : ایستادن و مکث جُنب و حائض در مساجد، (که حرام است) مانع نزول برکات می شود، باید بسیار، حواسمان جمع باشد، خصوصاً الان که مجالس ترحیم در مساجد برگزار می شود، و خانم ها گاهی سؤالاتی که دارند، حکایت از این می کند که بعضی خدای ناکرده ممکن است در حال حیض به مسجد بروند، به مجلس ترحیم یا برای سایر امور، این بسیار کار ناپسند و حرامی، در شرع مقدس است، و روزی را نیز، کم می کند.

بیست و نهم : تکبر و غرور، روزی را کم می کند، تفتیش از عیب های مردم، فلانی چه کرد ؟ فلانی چنین کرد ؟ فلانی چه گفت ؟ عیب های دیگران را بازگو کردن و برملا کردن، یکی دیگر از این عوامل است.

سی ام : به خانه مردم نگاه کردن و سرک کشیدن از خانه مردم و نگاه به نامحرم، چه به قصد (نعوذ بالله) شهوت و چه به قصد اطلاع از عیب و اشکال و ایراد کارشان، از اسباب بی برکتی است .

سی و یکم : سحر و جادو، چه کسی را سحر کنیم و چه خودمان اهل سحر و جادو باشیم .

سی و دوم : پشت به قبله یا رو به قبله، بول و إدرار کردن، که از این کار نهی شده است (و البته حرام است) .

سی و سوم : قصه و داستان دروغ نقل کردن، به تعبیری سرگرم کردن مردم به لهو و لعب، خنداندن مردم، یا سرگرم کردنشان با دروغ و قصه های دروغی و جعلی، از عوامل بی برکتی است .

سی و چهارم : فروش آن چیزی که فروختنش حرام است، مانع نزول برکت می شود، مثل خون اگر مورد صحیحی برای مصرفش نباشد و امثال این ها، (خرید و فروش شراب) و در حال راه رفتن غذا خوردن، منع شده است، به خاطر نرمه هایی که ممکن است، بریزد و زیر دست و پا، لِه شود و بی إحترامی به غذا و نان باشد، بی احترامی به نعمت الهی باشد .

سی و پنجم : ترک خواندن قرآن، قرآن خواندن را رها کردن، باعث بی برکتی در زندگی است .

سی و ششم : بی وضو خوابیدن، مانع دیگری از رسیدن برکت به آدمی است، توصیه شده که معمولاً انسان قبل از خواب وضو بگیرد.

سی و هفتم : طمع به مال مردم داشتن، به مال مردم چشم داشتن، فلانی از کجا آورد ؟ فلانی چرا چنین داشته باشد و من نداشته باشم، این ها چشم طمع به مال مردم است .

سی و هشتم : توقّع داشتن های بی جا از مردم و از امکانات مردم بدون دلیل و جهت استفاده کردن، باعث سلب رزق و روزی و برکت است.

سی و نهم : خنده و قهقهه ی زیاد، خصوصاً در قبرستان و مجالس عزاداری مردم، و در مجالس علما، مانع نزول برکات آسمانی است .

چهلم : به کسی که نیازمند و محتاج است، قرض ندادن، عملی است، که باعث بسته شدن درهای رحمت إلهی است.

چهل و یکم : خوردن غذا پیش گرسنه و فقیری که نگاه می کند و به او غذا ندادن، عامل دیگری برای بی برکتی است که البته خیلی کار بدی است، اینکه آدمی در اماکن عمومی که دیگران به او نگاه می کنند، بنشیند و غذایی بخورد، که شاید دیگران امکان خرید آن غذا را نداشته باشند و البته به آنها تعارف نکند .

چهل و دوم : در نزد پولدارها و سرمایه دارها، اظهار فقر کردن، اظهار عجز کردن، خودش را ذلیل و خوار بکند، که آقا من ندارم و یا چنین و چنانم، دین اسلام این إظهار فقر را جایز ندانسته است و می گوید: خود این موجب فقر و تنگدستی می شود، فقر را زیاد می کند.

چهل و سوم : مشغول شدن به لهو و لعب، وقت گذرانی های بیهوده، از دست دادن فرصت ها، یکی دیگر از عوامل فقر و نداری است .  گاهی بزرگ بینی و اظهار بزرگی، ما گفتیم و ما این کار را کردیم، ما چنین تصمیمی گرفتیم، گاهی کار دیگران را به خودش نسبت دادن، دیگران را به حساب خودش تحقیر کردن، سبب فقر می شود .

چهل و چهارم : تنگ گرفتن بر اهل و عیال و بچه ها، سخت گرفتن، باعث عدم نزول برکت می شود، گاهی بعضی ها دارند، در زندگی امکاناتشان خوب است، اما این امکانات را در اختیار زن و فرزندشان قرار نمی دهند که آنها استفاده کنند.

چها و پنجم : إحتکار و حبس غلّه و حبوبات، یعنی خوراک مردم، جو، گندم، لباس و پوشاک مردم را إحتکار کردن، (که البته حرام است) زاپاس کردن و به قیمت گران فروختن و در اختیار مردم قرار ندادن، موجب فقر و نداری می شود .

چهل و ششم : مخلوق را وسیله روزی قرار دادن، اگر فلانی نبود ما از گرسنگی می مُردیم . نه، این ها دست خداست و خدا است که آن ها را وسیله قرار می دهد، آنها نیستند که به ما روزی می دهند بلکه آنها وسیله ای هستند که خداوند آنها را مأمور می کند که به ما کمک کنند.

چهل و هفتم : ریا نمودن در امر حج، ریا نمودن در زیارات و عتبات، کربلا، افعال و کارهای خیر، گاهی مردم دوست دارند که اگر یک حجی می روند، همه عالم و آدم بدانند، اگر کربلا می روند، دنیا را خبر کنند، که ما کربلا رفتیم. اگر یک گوسفندی می کشند و قربانی می دهند، همه متوجه بشوند، اگر یک کار خیری را انجام بدهند، به دیگران إعلان کنند !!! این ها مورد نهی دین مبین إسلام است .

چهل و هشتم : با بزرگتر از خودش شوخی کردن یعنی مقام بزرگتر را رعایت نکردن، مانع نزول برکت است،

چهل و نهم : سر کارگر، سر اطفال، سر افراد بی کَس و کار، سر افراد بینوا، سر زن و فرزند بی جهت فریاد زدن، داد کشیدن، و یا آنها را وادار به کارهایی که صلاحشان نیست یا در شأن و قدرتشان نیست، سبب برای نقص در رزق و روزی است .

پنجاهم : بی توجهی به نماز، چه خود انسان و چه اهل و عیالش، بی توجه باشد، این باعث بی برکتی در زندگی می شود، بایستی ایشان را تشویق کند، برای آنها، هدایایی بخرد و آنها را وادار کند به اینکه آنها هم مشغول نماز شوند.

پنجاه و یکم : بین زراعت های مردم راه رفتن، ببینید که اسلام چقدر ریزه کاری دارد و در مسائل جزئی هم حتی حکم کرده است.

این روزها خیلی مرسوم است، گاهی برای تفریح وقتی بیرون می رویم، وقتی که در زمین های اطراف می رویم، حتی با ماشین هایمان از روی زمین کشاورزی مردم، از زمین گندم مردم، از زمین و یا جوی آب مردم عبور می کنیم، گاهی به محصول آنها صدمه می زنیم. درخت و یا شاخه هایشان را می شکنیم و گاهی زیر درخت ها آتش روشن می کنیم، گاهی در جنگل ها آتش روشن می کنیم، همه اینها مورد نهی شارع مقدس است، و موارد متعدد و فراوانی که دیگر گنجایش بحث ما نیست .

در اینجا به روایات این بحث إشاره می کنیم :

الخصال عَنْ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْكُوفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْبَصْرِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمَدَائِنِيِّ عَنِ الثُّمَالِيِّ عَنْ ثَوْرِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَبِيهِ سَعِيدِ بْنِ عِلَاقَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ تَرْكُ نَسْجِ الْعَنْكَبُوتِ فِي الْبُيُوتِ يُورِثُ الْفَقْرَ- وَ الْبَوْلُ فِي الْحَمَّامِ يُورِثُ الْفَقْرَ وَ الْأَكْلُ عَلَى الْجَنَابَةِ يُورِثُ الْفَقْرَ وَ التَّخَلُّلُ بِالطَّرْفَاءِ يُورِثُ الْفَقْرَ- وَ التَّمَشُّطُ مِنْ قِيَامٍ يُورِثُ الْفَقْرَ- وَ تَرْكُ الْقُمَامَةِ فِي الْبَيْتِ يُورِثُ الْفَقْرَ- وَ الْيَمِينُ الْفَاجِرَةُ يُورِثُ الْفَقْرَ- وَ الزِّنَا يُورِثُ الْفَقْرَ وَ إِظْهَارُ الْحِرْصِ يُورِثُ الْفَقْرَ- وَ النَّوْمُ بَيْنَ الْعِشَاءَيْنِ يُورِثُ الْفَقْرَ- وَ النَّوْمُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ يُورِثُ الْفَقْرَ- وَ اعْتِيَادُ الْكَذِبِ يُورِثُ الْفَقْرَ- وَ كَثْرَةُ الِاسْتِمَاعِ إِلَى الْغِنَاءِ يُورِثُ الْفَقْرَ وَ رَدُّ السَّائِلِ الذَّكَرِ بِاللَّيْلِ يُورِثُ الْفَقْرَ- وَ تَرْكُ التَّقْدِيرِ فِي الْمَعِيشَةِ يُورِثُ الْفَقْرَ وَ قَطِيعَةُ الرَّحِمِ تُورِثُ الْفَقْرَ ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بَعْدَ ذَلِكَ بِمَا تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ- قَالُوا بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ- فَقَالَ الْجَمْعُ بَيْنَ الصَّلَاتَيْنِ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ وَ التَّعْقِيبُ بَعْدَ الْغَدَاةِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ- وَ صِلَةُ الرَّحِمِ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ- وَ كَسْحُ الْفِنَاءِ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ- وَ مُوَاسَاةُ الْأَخِ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ- وَ الْبُكُورُ فِي طَلَبِ الرِّزْقِ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ- وَ الِاسْتِغْفَارُ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ- وَ اسْتِعْمَالُ الْأَمَانَةِ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ- وَ قَوْلُ الْحَقِّ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ- وَ إِجَابَةُ الْمُؤَذِّنِ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ وَ تَرْكُ الْكَلَامِ فِي الْخَلَاءِ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ- وَ تَرْكُ الْحِرْصِ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ- وَ شُكْرُ الْمُنْعِمِ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ- وَ اجْتِنَابُ الْيَمِينِ الْكَاذِبَةِ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ- وَ الْوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعَامِ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ- وَ أَكْلُ مَا يَسْقُطُ مِنَ الْخِوَانِ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ- وَ مَنْ سَبَّحَ اللَّهَ كُلَّ يَوْمٍ ثَلَاثِينَ مَرَّةً- دَفَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنَ الْبَلَاءِ- أَيْسَرُهَا الْفَقْرُ[2] .

وَ عَنْهُ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ مَنْ لَمْ يَسْأَلِ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ افْتَقَرَ.

  

 

 

وَ السَّلاَمُ عَلَيْكُم وَ رَحْمَةُ الله.

 

 

 

 



[1]  . سوره مبارکه أعراف : آیه 96 .

[2]  . بحار الأنوار  :  ج‏73، ص 315 .

  • برچسب ها

به اشتراک گذاری این مطلب!

0 دیدگاه

ارسال دیدگاه