بسم الله الرحمن الرحيم
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ
اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بىترديد خداوند داناى آگاه است
قال رسول الله (ص) انا مدينه العلم و علي بابها فمن اراد المدينه و الحمكه فليأتها من بابها
شخصيت حضرت علي(ع) در جهان بشريت فراتر از آن است كه بشود نسبت به افكار و انديشه و نگاه كاربردي و عملي آن حضرت توان و بضاعت سخن گفتن را در غير معصوم يافت. معصوم را قطعا معصوم معرف مي شود آن هم شخصيتي مثل امير مؤمنان كه خداوند علي اعلي معرف اوست. انبياء معرف او هستند اولياء معرف او هستند. فرشتگان و ملائك معرف او هستند جبرئيل امين معرف اوست.
گفت:
بپرس از نبي كه كيست اين علي رسول حق صدا زند معرف علي علي بودد
بپرس از علي كه كيست اين علي پاسخ اين سؤالها در عمل علي بود
پيامبر اكرم(ص) او را خون و گوشت و استخوان خود مي خواند و همه علوم را منحصر در زانو زدن در مكتب علم علي مي دانست.
قطعا در طول 14 قرن گذشته هر كسي به ظن و گمان خود به شخصيت علي نگاه كرده است و جهان از وجود مبارك مولي الموحدين شخصيت جهاني و همه نگر و بي بديل و بي نظير ارائه داده است.
آنها كه آسمان علم و دانش را درنورديده اند و قله هاي علوم را فتح كرده اند و جهان بعد از حيات خود را تحت تاثير علم خود نموده اند خود را شاگرد شاگردان علي مي دانند.
نويسندگان بزرگ عالم كه تأليفات آنان مرزهاي جغرافيائي را درنورديده است نگاه به خطبه هاي اميرالمؤمنين عموما و بعضي از خطبه ها مثل خطبه بي نقطه خصوصا، عرق شرم را بر پيشاني آنها مي نشاند و فرياد مي زنند كه اگر در عالم نويسنده اي هست شخص امير المؤمنين است.
فقهاء بزرگ اين 14 قرن همه سر بر آستان فضل و دانش علي گذاشته اند وجر با سيراب شدن از درياي فضائل علي(ع) خود را تشنه و در حال موت تصور مي كنند.
اگر قضاتي در عالم بر كرسي قضاوت نشسته و مي نشينند وقتي سخن از قضاوت علي به ميان مي آيد از كرسي قضاوت خود خجل مي شوند.
عرفا و عباد و زهاد پس از سالها عبادت در يك جمله علي سر درگم مي شوند و متحير كه مي فرمايد
الهي البستني الخطايا ثوب مذلتي.
چه عرفاني و چه زهدي و چه عبادتي مي تواند قو علي خدمتك جوارحي، علي(ع)، را جامع عمل ميداني بپوشد. علي اعدل است اتقي است اعظم است اشجع است ازكي است ازهد است اعبد است اعلم است اينها را دوستان و دشمنان در مورد علي(ع) گفته اند.
الفضل ما شهدت به الاعداؤا
فضيلت زماني بروز و ظهور مي كند كه دشمنش بر آن شهادت دهد و حضرت علي اين گونه بود.
با اين مختصر نتيجه مي گيريم كه در جنگ و صلح كه باز او سر آمد همه جنگجويان عالم و اسوه همه صلح طلبان عالم است قطعا بروز و ظهور خاصي را خواهد داشت بدون ترديد آنچه از محتواي تاريخ استفاده مي شود اين است كه امير بيان علي (ع) نه به جنگ مي انديشيد و نه صلح نه براي او اصل جنگ بود و اصل صلح.
من از درمان و درد وصل هجران پسندم آنچه را جانان پسندد
انديشه و تفكر علوي نگاه به فرمان خداست.
لم يكفر بالله ترفه عين ابدا
به اندازه يك چشم به هم زدن از خدا غافل نشد.
گاهي لتبلبلن بلبله و لتغربلن غربله
مي گفت بايد جامعه را غربال كرد تا خوب از بد شناخته شود.
گاهي ضربه علي يوم الخندق افضل من عباده الثقلين بود و گاهي مي فرمود صبرت و في العين قضا و في الحلق شجي. صبر مي كنم مثل كسي كه استخوان در گلو و خار در چشم داشته باشم.
اين تفكر علوي است يعني هر آنچه دين و رسالت انبياء و اقتضا زماني و مكاني و فرامين الهي است همان را جامه عمل مي پوشاند.
در قضاياي جنگ و صلح حضرت علي در طول تاريخ حتي از طرف كساني كه اعتقادي به اسلام و يا امامت ايشان نداشتند مورد ستايش قرار گرفته اند.
هم اخلاق عملي حضرت در جنگ مورد مداقه و نگرش انديشمندان عالم قرار گرفته و هم برخورد با امرا و مراودت جهاني. در جنگ معمولا از انواع طرفند ها و حيله ها براي شكست دشمن استفاده مي شود. ولي قرنها تاريخ گواهي داده است كه حضرت علي هيچ گاه از راه راست و دفاع از حق و شرافت و انسانيت و عدالت عدول نكرده است براي رسيدن به مقصود مطلوب حاضر نمي شد و توصيه مي كرد كه مورچه اي زير پاي طرفدارانش له نشود نگاه علي نگاه جهاني است او مرز نمي شناسد مسائل اخلاقي مرز ندارد.
عدالت مرز بردار نيست نگاه علي نگاه عدالت است در اين تفكر خارجي و داخلي، سياه و سفيد عرب و عجم و ترك و فارس فقير و غني، ضيف و قوي ورود تفكري و تخصصي پيدا نمي كند فقط خدا محوري است و عدالت و قسط است
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ .
به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است پديد آورديم تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان او و پيامبرانش را يارى مىكند آرى خدا نيرومند شكست ناپذير است.
كه بيان و انديشه باشد و چه استفاده از آنها لذا دانشمند مسيحي حضرت را شهيد عدالت معرفي مي كند.
قتل في محرابه لشدت عدله
بطور قطع هيچ تاثير پذيري جز اجراي فرامين الهي در زندگي حضرت علي (ع) به چشم نمي خورد و خلاصه كلام اينكه اصل براي علي اجراي عدالت و اجراي حكم خداست اگر مصلحت مسلمين اقتضاء بر امري كند علي تسليم است.
اگر جنگ كند و اگر صلح كند قطعا و جزما دفاع است دفاع از توحيد و اصول مسلم و پذيرفته شده اسلام. جنگ علي دفاع است صلح او دفاع است علم او دفاع است تواضع او دفاع است خشم او دفاع است.
كونا لظالم خصما و لمظلوم عونا
همه عمر علي دفاع از دين و اصول مسلم آن است.
0 دیدگاه