بسم الله الرحمن الرحيم----عاشوراي حسيني----56
خاموش جن وانس كه محشر به پا شده ----- گويا حسين ع وارد دشت بلا شده
هم عرش و كرسي و لوح قلم بجوش ------ هرجا صداي ناله زهرا رسد بگوش
درقتلگاه زينب كبري به سر زنان ----- درخيمه گاه اتش ودودو فغان بپا شده
طفلان سر برهنه بصحرا دوان دوان ----- سرهاي پاك شهيدان به نيزه هاشده
شط فراط موج زنان نعره ميكشد ------ عباس لب تشنه رو سوي خيمها شده
اندر كنارعلقمه فرياد ميزند حسين ------ پشتم شكست برادركه دستت جداشده
خورشيد صبح زمغرب كند طلوع ------ فرزند فاطمه از تن سرش جداشده
درقتلگاه حسين وحيدا فريد ميخواند ------ وقتيكه كه فرق علي اكبرش دو تا شده
ششماهه روي دست عزيز پيمبر است ------ اين قوم بي صفت زدين وپيمبر جدا شده
سم ستور وتن غرق خون وريگ داغ ------ اي واي اين چه رستخيز عامي بپاشده
اسبان نعل نو زده دركربلا چه ميكنند ------ برروي پاره پيكر خون خداچه مي كنند
خورشيد غم گرفته زمين لرزد اسمان سياه------- افتاده عرش برزمين وسپر ذوالجنا شده
ان شمشير دست چكمه به پا كيست بيحيا ------ گويا نشسته روي سينه قاتل خون خداشده
فرزند نافع است كه اب اورد ولي چرا ------ وقتي رسيده كه راس حسين ازقفاجدا شده
اين دشت طف نگركه چه گلهاي پرپري ------ ابدان پاك بي كفن كه زسرها جداشده
فرياد زينب است كه يا ايهاالرسول ------ اين نورچشم توست سر از تن جدا شده
0 دیدگاه